به گزارش مشرق، متن یادداشت اختصاصی تسنیم به قلم عباس سلیمی نمین با عنوان «تحریمها، حذف یا بیاثر» به شرح ذیل است:
مذاکرات سهجانبه مسقط که در واقع گفت وگویی صریح با نماینده کدخدای خودخوانده جهان بود چند مسئله را به وضوح روشن کرد. از جمله آنکه ژست های بیپشتوانه چندان دوام نخواهد داشت. کما اینکه بعد از مواجه شدن با قاطعیت وزیر خارجه ایران، نماینده واسطه (وزیر خارجه عمان) بلافاصله به تهران گسیل داشته شد تا ترمیمی صورت گیرد. مذاکرات این پیام را هم برای اروپا داشت که آمریکا در نقطهای ممکن است سیاست تمامیتخواهی خود را غلبه دهد. آخرین نکته، آشکارتر ساختن سرنوشت مبهم دلالان و کشورهایی بود که به نیابت از آمریکا در رویارویی ایران، با اسرائیل پنهان و آشکار جانب تلآویو را تاکنون میگرفتهاند.
در دویست سال گذشته که طی آن جنگ اول و دوم و جنگ سرد را پشت سر گذاشتهایم سابقه نداشته که در این چالشهای پردامنه رئیسجمهور آمریکا به رأس هرم قدرت مقابل چهار بار نامه نگاری کند و آن قدرت را دعوت به همکاری در زمینههای مشترک!! نماید. آیا واشنگتن انتظار دارد تحلیلگران جهان امروز، قدرت کنشگری آمریکا را در توجه دادن به گزینههای مبهم روی میز رئیسجمهوریاش ارزیابی کنند یا در تلاشهایش برای هم موضع نشان دادن ایران با خود، آن هم با ترفندهایی بسیار سست؟ چرا کاخ سفید تصور کرد که ایران وارد میدانی خواهد شد که بسیار ناشیانه طراحی شده است؟ آیا این دیپلماسی پنهان و آشکار، نشان از قدرت سیاسی آمریکا دارد؟ ایران از این رو منتقد سیاستهای خارجی دولتهایی چون ترکیه، عربستان و قطر است که برخلاف مصالح ملتهای خود در چالشهای نیابتی نقشآفرینی میکنند. در ناپختگی لابی صهیونیستها در آمریکا همان بس که تصور کردند ایران فریب نمادهای طراحی شده را خواهد خورد و فرصتطلبانه از مواضع اصولیاش فاصله خواهد گرفت.
تا زمانی که آمریکا اساس سیاست خارجیاش را در منطقه تلاش برای برتری بخشیدن به نژادپرستان صهیونیست قرار دهد ایران هیچ وجه مشترکی با حامیان صهیونیستها نخواهد داشت.
در مذاکرات 1+5، تهران توانست هم به افکار عمومی ثابت کند که هیچ منطقی جز منطق زورگویی بر مواضع آمریکاییها حاکم نیست هم مراقبت به خرج داد تا مرزبندیهایش با حامیان نژادپرستان مخدوش نشود در این مذاکرات آمریکا کوشید این اعتبار ایران را مخدوش کند اما نتوانست کمترین توفیق را از آن خود سازد. مواضع منطقی تهران حتی توانست در طرف مقابل شکاف ایجاد کند. در گذشته بعضاً چین و روسیه از تبلیغات ایرانهراسی کارتلهای خبری صهیونیستی متاثر میشدند و مواضع تندی در مذاکرات علیه ایران اتخاذ میکردند اما امروز این دو قدرت تعیین کننده در چرخهای طولانی به بسیاری از واقعیتها پی بردهاند و هیچ عاملی جز مذاکرات نمیتوانست 1+5 را به 1+3 تقلیل موقعیت دهد.
از دیگر سو بسط تحریمها به سایر کشورهای مخالف هژمونی آمریکا خود عامل کماثر شدن این ابزار خواهد شد. حتی جریانهای همموضع با غرب در ایران نیز قادر نخواهند بود در برابر شکلگیری پیوندها با همسایگان و سایر نقشآفرینان صحنه سیاست جهانی مانعتراشی کنند. کما اینکه دکتر روحانی نیز ضمن ابراز بیاعتمادی به ارتباطات با غرب بهصراحت به قابل اتکا و پایدار بودن چنین پیوندهایی تأکید کرد. بدون شک چند کشور مواجه با تحریم بهسهولت بیشتری میتوانند به راهحلهای بیاثرسازی تحریمها دست یابند. بنابراین آمریکاییها باید تاکنون فهمیده باشند که در صورت لغو نشدن تحریمها، ایران در مسیری پایدار برای بیاثرسازی تحریمها قرار خواهد گرفت و این امر شرایط سیاسی را برای آنان سختتر میسازد. لازم است مرور کنیم که واشنگتن در پافشاری بر سیاست حمایت از صهیونیستها به کشورهای همراهی کننده با او در منطقه مانند ترکیه، عربستان و قطر ضربات جبرانناپذیری زده است.
این کشورها به امید دریافت کمکهای اقتصادی، نظامی و سیاسی در پنهان با نژادپرستان پیمانهای امنیتی بستهاند که میوههایی چون داعش داشته است. شفافتر شدن رویاروییها در سوریه، عراق و ... اعتبار حاکمان کشورهایی چون عربستان را از خادمالحرمین به پیشمرگان صهیونیست تنزل بخشیده است.
همچنین لجاجت واشنگتن در برتری دادن منافع اشرافیت یهود بر منافع ملتهای جهان، جبهه ضد آمریکایی را به همین دلیل به مناطق سوقالجیشی جدیدی چون یمن گسترش داده است. انتفاضه یک بار دیگر با خشم روزافزونی در داخل فلسطین اشغالی آغاز شده است. آنچه این انتفاضه را ویژگی خاصی میبخشد دعوت رهبر انقلاب اسلامی به این امر در ملاقات با دبیرکل جهاد اسلامی است. نظرسنجیها حتی در پایگاه حامیان صهیونیستها چون انگلیس نشان میدهد که تنفر ملتها از جنایات اسرائیل به صورت روزافزونی در حال رشد است. مقاومت ایران در برابر داعش و گروههای دستساخته، آمریکا را در بازیهای متنوعش با تروریسم کاملاً بیاعتبار ساخته است، اما معلوم نیست این همه قرائن که دلالت بر گام برداشتن آمریکا در مسیر خطا دارد واشنگتن را به انتخابی درست در مذاکرات با ایران سوق دهد. این کشور باید بپذیرد که دیگر قادر نیست نژادپرستان مولود سرمایهداری را از طریق عقب نگه داشتن کشورهای مسلمان به صورت گلخانهای از خشم ملتها محفوظ دارد.
مذاکرات سهجانبه مسقط که در واقع گفت وگویی صریح با نماینده کدخدای خودخوانده جهان بود چند مسئله را به وضوح روشن کرد. از جمله آنکه ژست های بیپشتوانه چندان دوام نخواهد داشت. کما اینکه بعد از مواجه شدن با قاطعیت وزیر خارجه ایران، نماینده واسطه (وزیر خارجه عمان) بلافاصله به تهران گسیل داشته شد تا ترمیمی صورت گیرد. مذاکرات این پیام را هم برای اروپا داشت که آمریکا در نقطهای ممکن است سیاست تمامیتخواهی خود را غلبه دهد. آخرین نکته، آشکارتر ساختن سرنوشت مبهم دلالان و کشورهایی بود که به نیابت از آمریکا در رویارویی ایران، با اسرائیل پنهان و آشکار جانب تلآویو را تاکنون میگرفتهاند.
در دویست سال گذشته که طی آن جنگ اول و دوم و جنگ سرد را پشت سر گذاشتهایم سابقه نداشته که در این چالشهای پردامنه رئیسجمهور آمریکا به رأس هرم قدرت مقابل چهار بار نامه نگاری کند و آن قدرت را دعوت به همکاری در زمینههای مشترک!! نماید. آیا واشنگتن انتظار دارد تحلیلگران جهان امروز، قدرت کنشگری آمریکا را در توجه دادن به گزینههای مبهم روی میز رئیسجمهوریاش ارزیابی کنند یا در تلاشهایش برای هم موضع نشان دادن ایران با خود، آن هم با ترفندهایی بسیار سست؟ چرا کاخ سفید تصور کرد که ایران وارد میدانی خواهد شد که بسیار ناشیانه طراحی شده است؟ آیا این دیپلماسی پنهان و آشکار، نشان از قدرت سیاسی آمریکا دارد؟ ایران از این رو منتقد سیاستهای خارجی دولتهایی چون ترکیه، عربستان و قطر است که برخلاف مصالح ملتهای خود در چالشهای نیابتی نقشآفرینی میکنند. در ناپختگی لابی صهیونیستها در آمریکا همان بس که تصور کردند ایران فریب نمادهای طراحی شده را خواهد خورد و فرصتطلبانه از مواضع اصولیاش فاصله خواهد گرفت.
تا زمانی که آمریکا اساس سیاست خارجیاش را در منطقه تلاش برای برتری بخشیدن به نژادپرستان صهیونیست قرار دهد ایران هیچ وجه مشترکی با حامیان صهیونیستها نخواهد داشت.
در مذاکرات 1+5، تهران توانست هم به افکار عمومی ثابت کند که هیچ منطقی جز منطق زورگویی بر مواضع آمریکاییها حاکم نیست هم مراقبت به خرج داد تا مرزبندیهایش با حامیان نژادپرستان مخدوش نشود در این مذاکرات آمریکا کوشید این اعتبار ایران را مخدوش کند اما نتوانست کمترین توفیق را از آن خود سازد. مواضع منطقی تهران حتی توانست در طرف مقابل شکاف ایجاد کند. در گذشته بعضاً چین و روسیه از تبلیغات ایرانهراسی کارتلهای خبری صهیونیستی متاثر میشدند و مواضع تندی در مذاکرات علیه ایران اتخاذ میکردند اما امروز این دو قدرت تعیین کننده در چرخهای طولانی به بسیاری از واقعیتها پی بردهاند و هیچ عاملی جز مذاکرات نمیتوانست 1+5 را به 1+3 تقلیل موقعیت دهد.
از دیگر سو بسط تحریمها به سایر کشورهای مخالف هژمونی آمریکا خود عامل کماثر شدن این ابزار خواهد شد. حتی جریانهای همموضع با غرب در ایران نیز قادر نخواهند بود در برابر شکلگیری پیوندها با همسایگان و سایر نقشآفرینان صحنه سیاست جهانی مانعتراشی کنند. کما اینکه دکتر روحانی نیز ضمن ابراز بیاعتمادی به ارتباطات با غرب بهصراحت به قابل اتکا و پایدار بودن چنین پیوندهایی تأکید کرد. بدون شک چند کشور مواجه با تحریم بهسهولت بیشتری میتوانند به راهحلهای بیاثرسازی تحریمها دست یابند. بنابراین آمریکاییها باید تاکنون فهمیده باشند که در صورت لغو نشدن تحریمها، ایران در مسیری پایدار برای بیاثرسازی تحریمها قرار خواهد گرفت و این امر شرایط سیاسی را برای آنان سختتر میسازد. لازم است مرور کنیم که واشنگتن در پافشاری بر سیاست حمایت از صهیونیستها به کشورهای همراهی کننده با او در منطقه مانند ترکیه، عربستان و قطر ضربات جبرانناپذیری زده است.
این کشورها به امید دریافت کمکهای اقتصادی، نظامی و سیاسی در پنهان با نژادپرستان پیمانهای امنیتی بستهاند که میوههایی چون داعش داشته است. شفافتر شدن رویاروییها در سوریه، عراق و ... اعتبار حاکمان کشورهایی چون عربستان را از خادمالحرمین به پیشمرگان صهیونیست تنزل بخشیده است.
همچنین لجاجت واشنگتن در برتری دادن منافع اشرافیت یهود بر منافع ملتهای جهان، جبهه ضد آمریکایی را به همین دلیل به مناطق سوقالجیشی جدیدی چون یمن گسترش داده است. انتفاضه یک بار دیگر با خشم روزافزونی در داخل فلسطین اشغالی آغاز شده است. آنچه این انتفاضه را ویژگی خاصی میبخشد دعوت رهبر انقلاب اسلامی به این امر در ملاقات با دبیرکل جهاد اسلامی است. نظرسنجیها حتی در پایگاه حامیان صهیونیستها چون انگلیس نشان میدهد که تنفر ملتها از جنایات اسرائیل به صورت روزافزونی در حال رشد است. مقاومت ایران در برابر داعش و گروههای دستساخته، آمریکا را در بازیهای متنوعش با تروریسم کاملاً بیاعتبار ساخته است، اما معلوم نیست این همه قرائن که دلالت بر گام برداشتن آمریکا در مسیر خطا دارد واشنگتن را به انتخابی درست در مذاکرات با ایران سوق دهد. این کشور باید بپذیرد که دیگر قادر نیست نژادپرستان مولود سرمایهداری را از طریق عقب نگه داشتن کشورهای مسلمان به صورت گلخانهای از خشم ملتها محفوظ دارد.